کد مطلب:67997 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:449

موضوع 02











تفرقه افكنی موضوع دومی كه باید پیش چشم مجسم داشت، مسئله ی بزرگترین حربه ای است كه دشمن بزرگ ارزشهای انسانی اسلام، یعنی استعمار، در دست دارد. و آن تفرقه افكنی است. كار گزاران استعمار خوب فرا گرفته اند كه حتی در هر یك از سرزمینهای اسلامی، چه مسئله ای را مطرح كنند و آتش جدایی مسلكی و تفرقه های سستی آفرین و بدبخت كننده را چسان و از كجا برافروزند و اختلاف را چگونه شدت دهند، و برای تجربه جامعه و طعمه ساختن آن، چه مرامها و مسلكهایی تازه بیافرینند، و از مرامها و مذاهب موجود چگونه بهره برداری كنند.

مثلاً در مستعمرات آنسوی جهان، برای ایجاد تفرقه عقیدتی و تجزیه اجتماع، مسئله ای را به عنوان مساله «مهدویت» نمی توان مطرح كرد و فرقه هایی ساخت و مورد بهره برداری قرار داد، اما در كشورهای اسلامی بویژه ایران این امر ممكن است و بلكه عملی است، چنانكه مشهود است. چون مسئله ای است كه برای مردم مطرح است، فقط باید زیركانه از آن سود جست. و عیارانی را مدد رساند تا بدین نام، پوشالی مسلك لادینی و لاوطنی را رواج دهند.

جالب توجه است كه برای پدید آوردن عامل تفرقه، در هر یك از سرزمینهای اسلامی، مساله را به صورتی مناسب همان آب و خاك، مورد بهره برداری قرار می دهند و در یك سرزمین نیز، از چند جانب متضاد: یكی را وا می دارند تا در پیرامون اعتقاد به این مفهوم (مهدویت) ادعاهایی وارد ذهن اشخاصی چند بكند،

[صفحه 87]

و دیگری را وا می دارند تا از بیخ و بن چنین مسله ای را رد كند و در انكار و تمسخر آن قلم فرساید. در نتیجه گروهی این، گروهی آن پسندند، یكی در نهایت درجه انحطاط از باور، و یكی در نهایت درجه انحطاط از تعصب در انكار. و در هر صورت، هر یك چونان شاخهای جدا افتاده از پیكر كلی اجتماع در می آیند. و چه از این بهتر، برای استعمار؟!

بدین گونه می نگریم كه این مسله- یعنی ایجاد تفرقه یا تشدید آن- به مستشرقین و دانشگاه ها و كرسیهای خارجی (توضیحی در این باره خواهد آمد) منحصر نبوده است، بلكه این معصیت اجتماعی و مصیبت انسانی، در داخل اقالیم اسلام نیز، به وسیله كسانی ارتكاب شده و به وجود آمده است. و یكی از جوانب نگرانی بار این موضوع، مساله سنت و شیعه است و كتاب هایی كه در آن به ستم، علیه شیعه سخن گفته اند و به مذهب اهل بیت پیامبر كه قرآن و پیامبر همواره امت را به پیروی از آنان و تمسك به آنان سفارش كرده اند و پیروانشان تهمت ها زده اند و افتراها بسته اند. این حقیقت شوم و استعمار پرورده را، هنگامی درك- بلكه لمس- می كنیم كه به كتابهایی[1] برخوریم چون:

فجر الاسلام تالیف احمد امین

ضحی الاسلام تالیف احمد امین

ظهر الاسلام تالیف احمد امین

السنة والشیعة تالیف محمد رشید رضا

[صفحه 88]

محاضرات تاریخ الامم الاسلامیه تالیف شیخ محمد خضری

الصراع بین الاسلام و الوثنیة تالیف عبداللّه قصیمی

الجولة فی ربوع الشرق الادنی تالیف محمد ثابت

عقیدة الشیعة تالیف دونالدس

الوشیعه تالیف موسی جاراللّه

و...

و اینها برخی از كتابهایی است كه جلد سوم الغدیر، صرف روشن كردن اتهامات آنها به شیعه و خنثی كردن تاثیر سوء آنها شده است، كتابهایی كه- دانسته یا ندانسته- یه اسلام خیانت كرده است و به مسلمین و وحدت راستین آنان صدمه زده است. و الغدیر- از جمله- در راه تدارك و جبران این صدمات برآمده است. و این یكی از جوانب اصلاحی كتاب «الغدیر» است و یكی از ضربات او بر پیكر استعمار، چه این كتابها- مستقیم یا غیر مستقیم- به املا استعمار نوشته و پخش و ترجمه شده است.



صفحه 87، 88.





  1. یا برخی كتابها كه در سی چهل سال اخیر، در ایران انتشار یافته است، كه جز تجزیه جامعه و طعمه ساختن آن برای استعمار و تفكیك نیروها از هم و جدا ساختن صفوف از یكدیگر و ترویج بدبینی و ولایتی و بی ایمانی و یاس و تحیر و بیحماسگی، یا بیگانه گرایی، هیچ نتیجه ای نداشته است.